پيام
+
بازهم آمده ام..اما…
کوله بارم پر از سنگ گنه...
درد را در پس چشمم ديدي....
وصله درد ز قلب و دل من برچيدي....
تو مرا راه بدادي حرمت....
حرم با دل و جان در کرمت…اي امامم يا علي موسي الرضا(ع)...
چند ساليست که بر نام تو مستي کردم....
دل را از پس تو پوچ ز هستي کردم…اما…
هر زمان چشمک نازي ديدم…همچو مرغي به گنه پريدم...
اين که منت کنيم حرفي نيست...
چون که تو گل پسر فاطمه اي و بدلت مرزي نيست
*قاصدك*
90/7/26
ستاره ي خاموش
پس تو دستم را گير....
در پس معرکه هستم درگير....
هستيَم نام تو است....
مستيَم از مي و پيمان تو است....
من گنه کردم وليکن…
باز هم آمده ام…
همسايه خورشيد
اميدوارم نصيبتان بشه نوشيدن جرعه اي از آب سقاخانه حضرت كه طعنه به آب زمزم ميزند
ستاره ي خاموش
انشالله نصيب همه ي آرزومندان ...