سفارش تبلیغ
صبا ویژن


سکوت ابدی

مهتاب سفر کردی در نیمه شبی منحوس

من ماندم و تاریکی بی سایه و بی فانوس

من با نفس عشقت آغاز شدم…اما

پیغمبر زیبایم…من معجزه ی مایوس؟!

یک کوچه ی بی عابر یک قطعه ی بی شاعر

مانند کلیسایی در حسرت یک ناقوس

پاییز رمانتیکی با سمفونی باران…

بی چتر قدم با تو رویای من و…افسوس

سرمای زمستان و شومینه ی بی گرما…

من یخ زده ام در خود…آغوش تو نا محسوس

ای حضرت مستی از, این درد جدایم کن…

پرواز به خوشبختی…با عقربه ی معکوس!

در گیجی شیرینی در خاطره می پیچم

از پیچش موهایت تا پیچ و خم چالوس…

دلتنگ تر از تنها, تنها به تو دل بستم

برگرد به رویایم از نیمه ی این کابوس


نوشته شده در چهارشنبه 92/2/18| ساعت 4:46 عصر| توسط hasti| نظرات ( ) |


قالب رایگان وبلاگ پیچک دات نت