ديداربا تو ميسر نمي شود.مي آيي،مي بينمتدر يک به هم زدنٍ چشم،در لحظه اي يگانهکه هر دم تکرار مي شود.با اين همههنوز نيامده اي،ديگر رفته اي،هميشه همين طور است
و من هميشه،هنوز.در انتظارٍ آمدنت،دل تنگٍ رفتنت مي مانمهنوز،هميشه.
زيبا بود...