انگار يه عمره با مني
تو مثل جان مثل تني
انگار که از خود مني ،حرف دلم را ميزني
از يک ديارو عالميم ،نزديک تر از من به مني
نمي دانم تويي يا من ؟ شايد تو همزاد مني
عاشق عاشق شدنم ،دل بردن و سپردنم ،تا وقتي عاشقم باشي، مرده ي با تو بودنم
دو عاشقدو همراهکه بي هم ميميرند
با هم خاکي ميشن،بدونه هم زيره بارون نميرند
کاشکي آدما هم از کفش ياد ميگرفتند