• وبلاگ : سکوت ابدي
  • يادداشت : وقتي براي بوسه کمي دير مي شود.....
  • نظرات : 4 خصوصي ، 31 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام ستاره شعرت مثل هميشه زيبا بود گلم مرسي از تو ...........

    غروب‌ ِ کوچه پر شد از شکوفه ي خيالها
    سياهي دل زمين ، کنار سرخي هوا

    کلاغهاي مضطرب به سوي خانه مي روند
    دوباره آسمان دل شده پر از سر و صدا


    در اين حوالي غريب صداي آشنا کجاست ؟
    صداي بازتاب دل ، شنيدن ترانه ها

    آهاي ! آسمان بي ستاره من کجا روم ؟
    به کودکي به ابتدا به پيشتر به ناکجا !

    کلام عاشقانه ام درون سينه ماند و حيف
    نشد که دوستي کنم کلام عاشقانه را

    نشانه هاي عشق را چرا زمين فرو کشيد
    نمي رسم به انتها بدون واژه ي خدا

    خداي مهربان من تمام خط جاده ها
    چراغ راه ما نشد براي ديدنت چرا ؟

    تمام گريه هاي ما بدون خنده مانده اند
    تمام نامه هاي ما بدون نام آشنا

    خداي آسمانيم زمين دل پر از تو باد
    براي جشن عاشقي نه از براي ادعا

    سحر شده رفيق دل برو به خانه ات بخواب
    کنار کوچه اي دگر قرار انتظار ما

    ستاره ها ستاره ها خدا نگاه دارتان
    که عاشقان نشسته اند طلوع عاشقانه را

    درون دل نوشته ام براي او شکايتي
    بدون وزن و قافيه بدون صامت و هجا