سکوت ابدی
نادرابراهیمی درکتاب "یک عاشقانه آرام " قلب" "قلب" ودر پاییز "قلب" "قلب " "قلب" "قلب" "قلب" "قلب" حال ، فقط این را میدانم؛ "قلب" قلبتان همیشه
میگوید :
مهمانخانه نیست که آدمها
بیایند ،.. دو سه ساعت یا دوسه روز درآن بمانند
و بعد بروند....،
لانه ی گنجشک نیست که
دربهار ساخته شود
باد آن را با خودش ببرد،...
راستش نمیدانم چیست...
امااین را میدانم که
فقط جای آدمهای خیلی خوب است،....
چاه دلخوری نیست
که به وقت بدخلقی ،
سنگریزه ای بیندازی
تا صدای افتادنش را بشنوی..!
آیینه ای ست که باهر شکستن،
چندتکه میشود
و یکپارچگی اش از هم می پاشد...
قاصدکی ست که اگر پرهایش را بچینی،
دیگر به آسمان اوج نمیگیرد،..
برکه ای ست که آرامشش به یک نگاه بهم میخورد،...
اگر بتواند کسی رادوست بدارد،
خوبی ها و
حتی زخم زبانهایش را
نقش دیوارش میکند،..
اینکه قلب چیست، بماند...!
وسعتی دارد به اندازه ی حضورخدا...
من مقدس تر ازقلب ،
سراغ ندارم.....
پر عشق
قالب رایگان وبلاگ پیچک دات نت |